وقتی خیلی جوان بودم ، شاید ۱۷ یا ۱۸ سال سن داشتم ، تلاش کردم تا کار فرهنگی کنم و بنیادی فرهنگی تاسیس کردم و با دوستان هم سن و سال خودم رویای انجام کارهایی که بقیه نکرده بودند را در سر داشتیم . نشد ، شکست خوردیم ، شکست خوردم بدهکار شدم ، بزرگترهایی بودند که به من کمک کردند و وامی دادند که باید تا ۴۴ ماه آن را تسویه می کردم ، هر قسط وام ۵ برابر حقوق متوسط یک کارمند بود ، کارمند شدن راه چاره من نبود … کارآفرین شدم ، کسب و کار در خارج از ایران را شروع کردم اول با صادرات … از آن سالها ۳۰ سال می گذرد و من از صادرات و واردات گرفته تا تاسیس انواع و اقسام شرکت های مختلف و راه اندازی انواع و اقسام کارها را تجربه کرده ام …. از شرکت تجاری تا شرکت خدمات پرداخت یا داده پردازی و …. راه سخت و طولانی را آمده ام ولی از زمانی که به آرامش حاصل از موفقیت رسیده ام تلاش میکنم تا کسب و کارهای موثر در تغییر زندگی مردم را حمایت کنم و به یک کارآفرین اجتماعی تبدیل شده ام … یک ری زان قدیمی … راستی هنوز هم کار فرهنگی می کنم…. هنوز مدیر مسئول یک انتشارات در داخل و یکی در خارج از کشور هستم ….